تحولات لبنان و فلسطین

سید احمدرضا خضری استاد گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران گفت: کاربرد واژه اسلام برای این فرهنگ و تمدن درست نیست، چون این فرهنگ و تمدن فقط متعلق به اسلام نیست.

«فرهنگ و تمدن در جهان اسلام» از واژه تمدن اسلامی مناسب تر است

به گزارش «قدس آنلاین»،  سید احمدرضا خضری استاد گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران در نخستین پیش نشست «تمدن اسلامی یا مسلمانان؛ بحثی انتقادی درباره مفهوم تمدن اسلامی» که روز گذشته ۲۹ دی ماه در پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد، اظهار کرد: در نتیجه ظهور اسلام و تحت تاثیر ظهور اسلام تغییر و تحولی در تاریخ فرهنگ بشر به وجود آمده و موجب بروز یک تمدنی شد که آن تمدن مانند همه تمدن بشری دارای دوره آغاز، بالندی و شکوفایی بوده و بعد حالت یکسان را طی کرده و در نهایت رو به افول یا سقوط نهاده است.

وی درباره اهمیت مفهوم شناسی تمدن اسلامی اظهار کرد: اگر ما بگوییم این تمدن، تمدن اسلامی است طبیعی است که تمام ابهامات، توقعات، اشکالات و… را باید بپذیریم.

پژوهشگر برتر در حوزه بین‌الملل گفت: مدافعان واژه «فرهنگ و تمدن اسلامی» درباره نامگذاری این واژه معتقدند که فرهنگ آن مبتنی بر آموزه‌های اسلام است و از مبانی اسلام و قرآن و سنت نشات گرفته و از درون این فرهنگ یک تمدنی شکل گرفته که باید اسمش را تمدن اسلامی بگذاریم.

به گفته وی، در این شرایط هر آنچه که پشت این واژه قرار می‌گیرد متاثر از اسلام است، بنابراین غربی‌ها، افراطی‌گری را نشأت گرفته از اسلام می‌دانند و معتقدند که اگر عده‌ای که ضد این تمدن عمل می‌کنند تحت تاثیر همین فرهنگ اسلام رفتار و عمل می‌کنند.

خضری تصریح کرد: کاربرد واژه اسلام برای این فرهنگ و تمدن درست نیست و نباید این واژه را به کار برد، چون این فرهنگ و تمدن فقط متعلق به اسلام نیست.

وی با بیان اینکه دو گروه مخالف کاربرد این سخن هستند، افزود: یکی از این گروه‌ها کسانی هستند که نسبت به اسلام و هزینه کردن اسلام برای این فرهنگ و تمدن حساسیت دارند و گروه دیگر کسانی هستند که واقع بینانه و تاریخی به این موضوع نگاه می‌کنند.

استاد تمام گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران ادامه داد: آنهایی که به دلیل دلسوزی و دفاع از اسلام، این فرهنگ را قبول ندارند معتقدند که اگر قرار باشد این فرهنگ و تمدن همان باشد که در تاریخ ظهور پیدا کرده، یزید، معاویه و خلفای عباسی هم در همین فرهنگ و تمدن حکومت کردند که رسوم درباری و تشریفاتی، خوش گذرانی و عیاشی، ظلم و ستم به دیگران و زندانی کردن آنها را داشتند. وقتی این گونه است نمی‌شود آن تمدن را به نام اسلام تمام کرد.

وی گفت: اگر اینها جزئی از اسلام است، غربی‌ها هم کشتار و بی‌رحمی را به اسلام نسبت می‌دهند چون چنین تصوری را بر اساس واقعیت تاریخی از اسلام بررسی کرده‌اند.

رایزن فرهنگی سابق جمهوری اسلامی در اسپانیا تاکید کرد: رویکرد دیگر این است که واقع بینانه و تاریخی به این موضوع نگاه کنیم. یعنی آن چیزی که در واقعیت بیرون و عالم بیرونی اتفاق افتاده همان چیزی نیست که اسلام خواسته و در چارچوب اسلام و آموزه‌های دین و قرآن و سنت پیامبر(ص) آمده است. اسلام نه ظلم می‌کند و نه ظلم را می‌پذیرید و پیامبر گرامی اسلام آگاهانه و مسئولانه حتی حاضر نشدند سر سوزن به دیگران ظلم کند. ایشان هیچ بهره‌ای از زندگی اشرافی نداشته‌اند و حتی در مورد مسائل قومی و نژادی سخنانی دارند که امروزه می‌تواند پرمعناترین و عمیق‌ترین سخنان در زمینه حقوق بشر باشد.

خضری افزود: بر اساس این دو رویکرد عده‌ای می‌گویند اسم این فرهنگ و تمدن را باید «فرهنگ و تمدن مسلمانان» نام نهاد. اینها معتقدند ما و خیلی از کسانی که قبل از ما بودند مسلمانیم اما هیچ کدام از ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که رفتار و اعمال ما دقیقا مساوی با خواسته‌های اسلام است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تاکید کرد: انسان‌هایی که مسلمان بودند این فرهنگ و تمدن را پدید آوردند و ای بسا به شرایط و الزامات آن پایبند بودند و شاید پایبند نبودند. این مسلمانان بر حسب پایبندی به دین اسلام در این فرهنگ نقش آفرینی کردند. اگر بگوییم این فرهنگ و تمدن فقط متعلق مسلمانان نیست کار اشتباهی نکردیم. این مسلمانان به همان اندازه که به نماز و روزه پایبند هستند نسبت به فرهنگ و تمدن خودشان پایبندند.
پژوهشگر برتر در حوزه بین‌الملل با بیان اینکه توقع تقدس و فرهنگ و تمدنی بی‌پیرایه و مصون از آلودگی از این فرهنگ و تمدن نداشته باشیم، تصریح کرد: فرهنگ و تمدن هم دستاورد مسلمانان است بنابراین بی‌عیب و بی‌اشکال نیست. اگر در آن ستم، برده داری، عیاشی و خوش گذرانی بوده مثل بقیه کارهایی بوده که مسلمانان انجام داده‌اند.

وی یکی دیگر از واژه‌هایی که در این زمینه مطرح است را «فرهنگ و تمدن در جهان اسلام» بیان کرد و افزود: یهودی‌ها، مسیحی‌ها، بی‌دین‌ها و… هم در پدیدآمدن این تمدن نقش داشتند. به عنوان مثال بخش عمده‌ای از کسانی که در نهضت ترجمه نقش آفرینی کردند اصلا مسلمان نبودند. بسیاری از آثاری که در این جریان ترجمه شد هم آثار مسلمانان نبودند.

خضری گفت: عده‌ای دیگر معتقدند که مفهوم «فرهنگ و تمدن اسلامی» و «فرهنگ و تمدن مسلمانان» مناسب نیستند و باید از واژه «فرهنگ و تمدن در جهان اسلام» استفاده شود.

وی در توضیح بیشتر دلایل طرفداران این واژه اظهار کرد: بعد از ظهور اسلام، در نتیجه ظهور اسلام و اتفاق‌هایی که در درون اسلام رخ داد جهان دیگری تعریف شد که از نظر سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی یک جهان جدید بود.

استاد تمام گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران افزود: در آن زمان جهان ایرانی و جهان رومی تشکیل شده بود و این دو امپراتوری ابرقدرت تقریبا جهان را بین خودشان تقسیم کرده بودند. اسلام که ظهور و بروز کرد این ترکیب و ساختار موجود سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی تغییر کرد.

وی افزود: هیچ کسی باور نمی‌کرد که آن روزی که اسلام ظهور کرد و فقط یک نفر مخاطب آن بود، آن یک نفر مساوی با جهان باشد.

خضری با بیان اینکه اسلام با زحمت بسیار و به صورت تدریجی گسترش یافته است، ادامه داد: پیامبر اسلام ۱۳ سال در مکه تبلیغ کرده بودند در حالی که ۳۰۰ نفر به اسلام روی آورده بودند. اما هنوز سال ۱۰۰ هجری نگذشته بود که جغرافیای اسلام توسعه گسترده‌ای تا فرانسه و از آن طرف تا مرز تاشکند و چین پیدا کرد.

وی با اشاره به این که این تمدن جدید تلفیقی از تمدن ایرانی، رومی، سومری، قبطی و… بود، گفت: در نتیجه تلاقی این‌ها تمدن جدیدی به وجود آمده که میراث همه ملت‌هاست اما رنگ و بو و ظاهر اسلامی دارد و پرچم اسلام روی آن است. اگر بخواهیم با واقعیت بیرون و منطبق بیرونی سخن بگوییم این فرهنگ و تمدن در جهان اسلام است.

به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، عده‌ای هستند که این سه واژه را درست نمی‌دانند و «فرهنگ و تمدن عربی» را مناسب ترین و دقیق‌ترین واژه می‌دانند.

خضری به چرایی و استدلال طرفداران این واژه اشاره کرد و یادآور شد: این فرهنگ و تمدن در نتیجه تلاش و کوشش عرب‌ها پدید آمده است. آنها می‌گویند این جهان را شمشیر و نیروی عرب و تلاش‌ها و جهاد اعراب در صدر اسلام ایجاد کرد. آنها معتقدند که اساس و بنیاد تاثیرگذاری معنوی بر این فرهنگ و تمدن، قرآن و دین اسلام است که اینها متعلق به عرب است و خداوند، دین اسلام را به عرب هدیه کرد چون عرب قوم برگزیده خداوند بود.

پژوهشگر برتر در حوزه بین‌الملل گفت: طرفداران این واژه می‌گویند پیغمبری که این دین را آورد و موجب هدایت انسان‌ها شد عرب بود. دلیل دیگر ادعای آنها این است که زبان این فرهنگ و تمدن و چیزی که توانست بار معنوی عظیم این فرهنگ و تمدن را به دوش بکشد و تحمل کند زبان عربی بود و تمام دانشمندانی که در این تمدن نقش داشتند به زبان عربی نوشتند.

به اعتقاد وی، این موضوع از زمان خود پیغمبر آغاز شده و عده‌ای به ایشان می‌گفتند که شما پیغمبر عرب هستید و همه تمدن و فرهنگ وابسته به عرب است. پیامبر اکرم(ص) از همان زمان آگاهانه و مسئولانه در برابر این قضیه ایستادند که این فرهنگ و تمدن و دین، عربی نیست و نباید از این منظر به قرآن و دین نگاه کرد اما با وجود تلاش‌های پیامبر این تفکر ادامه پیدا کرد. مثلا در دوره بنی امیه رسما می‌گفتند بنی‌امیه اشرف اقوام و قبایل و نژادهایی هستند که در جهان زندگی می‌کنند. این تفکر در دوره عباسی مقداری تلطیف شد اما در حدود ۸۰ سال اخیر ناسیونالیسم عربی دوباره زنده شد.

خضری به دلیل احیای این تفکر اشاره کرد و گفت: آنها در مواضع سیاسی و میدان جنگ و هماوردی با قدرت‌های بیرونی شکست خوردند، بنابراین ناچار شدند به این شعارهای توخالی، پوچ و بی‌اساس روی بیاورند.
وی تاکید کرد: طرفداران این واژه در این زمینه کتاب و مقاله نوشتند و با برخی جاهای تاثیرگذار وارد معامله شدند. با لابی‌گری و هزینه کردن، اهداف خودشان را پیش می‌برند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با طرح این سوال که آیا می‌شود واژه‌های دیگری را در این زمینه به کار برد؟ اظهار کرد: بعضی‌ها می‌گویند که می‌شود واژه فرهنگ و تمدن جوامع مسلمان یا فرهنگ و تمدن ملل مسلمان را به کار برد.

نقد و تحلیل چهار واژه

وی در نقد و تحلیل واژه «فرهنگ و تمدن عربی» اظهار کرد: این مفهوم کاملا برخاسته از تعصبات قومی، قبیله‌ای و به دور از پایگاه علمی است. کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند می‌دانند که این جایگاه و پایگاه علمی و تاریخی و اخلاقی و اسلامی و دینی را ندارند، اما اینها را می گویند که جایگاه سیاسی پیدا کنند.

خضری با تاکید بر اینکه مستندات رد این مفهوم همان مواردی است که خود این افراد به آن استناد می‌کنند، افزود: مثلا اینها گفتند قرآن کریم و دین اسلام برای عرب نازل شده ولی قرآن کریم با صدای رسا و بلند فرموده که این دین متعلق به همه انسان‌ها و بشریت است. آن جایی که درباره پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «وما ارسلناک الا رحمه للعالمین» به همین نکته اشاره دارد.

وی افزود: در قرآن کریم هیچ معیار و ملاکی بر برتری انسانی بر انسان دیگر، قومی بر قوم دیگر و قبیله‌ای بر قبیله بیان نشده جز به واسطه علم، تقوا و جهاد. در این سه ملاک، زبان و حاکمیت سرزمینی و مولفه‌های قومی و قبیله‌ای وجود ندارد.

رایزن فرهنگی سابق جمهوری اسلامی در اسپانیا ادامه داد: پیغمبر اکرم(ص) زمانی که می‌خواستند دین اسلام را گسترش دهند خیلی‌ها قبول نداشتند که ایشان عرب است. حالا چون پیامبر(ص) موجب شانیت و آبرو برای آنها شدند، ادعا می‌کنند که پیامبر اسلام(ص) عرب بودند.

وی به این حدیث از پیامبر گرامی اسلام اشاره کرد که ایشان فرمودند: «هیچ عربی بر عجمی و هیچ عجمی بر عربی برتری ندارد جز به واسطه تقوا» و در ادامه گفت: لشکرکشی‌هایی که عرب در آن زمان انجام داد از چند جهت قابل مناقشه است و متاسفانه تاثیر منفی لشکرکشی‌ها بسیار بیشتر از تاثیرگذاری مثبت آن بود.

خضری اظهار کرد: نه مردم ایران و نه مردم سرزمین دیگر از برق شمشیر اعراب یا ترس از زور بازوی اعراب مسلمان نشده‌اند بلکه با مطالعه دین اسلام به این دین گرویند.

به گفته وی، زبان عربی زبان توانا و باظرفیتی است ولی اگر یک زبان به عنوان زبان رسمی تمدن چند ملیتی قرار بگیرد دلیلی ندارد غلبه آن به رخ کشیده شود. شاید بیش از ۱۰۰ ملیت به اسلام پیوستند، بنابراین طبیعی است که قومیت‌ها باید زبان عربی را یاد بگیرند و بنویسند. پس حاکمیت زبان نشانه‌ای از فرهنگ و تمدن برتر نیست.

استاد تمام گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران در نقد مفهوم «فرهنگ و تمدن اسلامی» گفت: در این زمینه بستگی دارد که نگاه خودمان را چگونه قرار بدهیم. اگر منظور ما از فرهنگ و تمدن اسلامی این باشد که بگوییم این فرهنگ و تمدن متعلق به اسلام است یا منطبق با اسلام است غلط ترین اصطلاحی است که می‌تواند باشد، برای اینکه این فرهنگ و تمدن منحصر به اسلام نیست.

وی افزود: اگر منظور این است که این فرهنگ و تمدن متاثر از اسلام است و تحت تاثیر اسلام پدید آمده و آموزه‌های آن از اسلام نشات گرفته اشکالی ندارد و همیشه باید این موضوع را توضیح داد.

خضری ادامه داد: واژه دوم (فرهنگ و تمدن مسلمانان) مناسب‌تر است اما با واقعیت بیرونی منطبق نیست چون این فرهنگ و تمدن محصول و دستاورد مسلمانان به صورت یکپارچه نیست. میراث ایرانی، رومی، بربری، چینی، ترکی و… خمیرمایه اول این فرهنگ و تمدن است. درست است که تاثیر اسلام به مرور بیشتر شد ولی تاثیر میراث‌های قبلی پاک شدنی نیست.

این استاد دانشگاه تهران در مورد واژه سوم گفت: واژه فرهنگ و تمدن در جهان اسلام، بیشتر با واقعیت بیرونی منطبق است و مناسب‌ترین واژه می‌باشد، یعنی با ظهور اسلام و در نتیجه ظهور اسلام، جهان جدیدی تعریف شد که در این جهان فرصت شد همه به تاثیرگذاری بپردازند.

منبع: خبرگزاری مهر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.